پایان حیات سیاسی زاکانی و قاضیزاده | نامزدهای پوششی، بخشی از منوی شورای نگهبان برای سیاست ایران
رویداد۲۴ | میثم سعادت: از ابتدای انتخابات مشخص بود که قاضیزاده و زاکانی در قواره انتخابات نیستند. تقریبا هیچ کس آنها را جدی نگرفت و آنها نیز افراد زیادی را به عنوان مسئولان ستاد، در کنار خود نداشتند. وظیفه مشترکی داشتند. باید وقت تلف می شد. به خصوص در مناظره ها و حتی در فضای عمومی، دنبال جلب توجه کمتر برای رقیب بودند چنانچه زاکانی به صراحت گفت میماند و نمیگذارد پزشکیان رئیسجمهور شود. به دنبال انسداد برای نامزد جریان مترقی بودند. قاضیزاده در آخرین ساعات تبلیغات، و زاکانی در اولین ساعات ممنوعیت تبلیغات، بیانیه دادند بیآنکه از کسی حمایت کنند. مفهوم هر دو بیانیه روشن بود؛ ما چهار نفر، تفاوتی با هم نداریم. لذا نه به نفع یکی از نامزدها، که به نفع هر دو نفر انصراف میدهیم؛ انصرافی بیمعنا و در واقع طلبکاری کرسی از دولت بعدی. جالب اینجاست که رئیس ستاد قاضیزاده، بلافاصله از نامزد پایداری حمایت کرده و ساعتی بعد قاضیزاده این حمایت را تکذیب کرد. اما پوششیها در این مناظره درست ایفای نقش کردند؟
وعدههای پوشالی
آنها انتظار از رئیسجمهور آینده را بالا بردند. از بیست گرم طلا گرفته تا جت اسکی برای زنان. به یاد بیاوریم چند بار در مناظرهها ، نامزد جریان مترقی، چندبار وعده سه سال قبل قاضیزاده هاشمی را به رخ کشید که قرار بود سه روزه مشکل بورس را حل کند. اما بورس بدترین دوران تاریخ خود را در ایام ریاست جمهوری ابراهیم رئیسی تجربه کرد و قاضیزاده هم قسمتی از مدیریت همان دولت بود. اگر دو نامزد همسو با قاضیزاده و زاکانی از صندوق بیرون بیایند، باید به روشنی با مردم سخن بگوید که بیست گرم طلا و گوشت و جت اسکی و خانههایی که قرار بود برای مردم ساخته شود، کجا رفته است؟
بعضی دیگر از این وعدهها را با هم مرور کنیم. زاکانی گفته بود قیمت بنزین به 1500 تومان بر میگردد. بسته نجات اجارهنشینی به مردم داده میشود. او همچنین از رایگانشدن درمان تا ۱۵ سالگی بهصورت پلکانی خبر داده بود.
قاضیزاده هاشمی هم این وعدهها را داده بود: سربازی حرفهای را جایگزین سربازی اجباری خواهیم کرد. ازدواج جوانان را با اعتبار یک میلیارد تومانی تسهیل خواهیم کرد. سهم خانواده ها ایرانی از انرژی را به شکل برابر به آنها خواهیم داد و....
هزینههای اقتصادی
به جز این مسئله، آنها مزایایی هم برای دو نامزد اصلی داشتند. قاضیزاده تلاش کرد تا مدافع دولت رئیسی باشد تا رای منفی منتقدان رئیسی، آسیبی به دیگر نامزدهای جریان همسو نزند. زاکانی تیز، نقش نوک پیکان حملات را بر عهده داشت که چپ و راست، رقیبان خود را زیر سال میبرد. با اینکه نامزد جریان مترقی، سعی میکرد تهمتها و سوالات و چالشهای رقبا را نادیده بگیرد، اما باز ناچار شد چند باری پاسخ آنان را بدهد و در دام آنها بیفتد. مشهورترین چالش هم زمانی بود که به زاکانی یادآوری کرد نامزد جدی انتخابات نیست و تا آخر در عرصه باقی نخواهد ماند که با پاسخ تند زاکانی مواجه شد.
فارغ از وعدههای رنگین که معلوم نبود از کجا تامین مالی خواهند شد، خود حضور دو نامزد هزینههای فراوانی داشت. جدا از هزینههایی که هر دو برای تبلیغ مستقیم و غیرمستقیم در شبکههای مجازی و محیطی انجام دادند، حضور آنان در برنامههای تبلیغاتی صداوسیما هزینههای میلیونی به بار آورده که هنوز ارزیابی مشخصی از آنها وجود ندارد.
اعتبار شورای نگهبان
ورای هزینههای اقتصادی، آمدن و رفتن زاکانی و قاضیزاده هاشمی و بالاتر از آن، رفتار شورای نگهبان و سایر نهادهای انتصابی که در چینش چینی آرایشی نقش داشتهاند، هزینههای سیاسی به وجود آورده است. تائید دو نفر که از ابتدا نه نماینده جریان خاصی بودند، نه بدنه خاصی در جامعه را نمایندگی میکردند و نه هیچ گروه یا قشر اجتماعی به آنها اهمیتی داد، آنهم در حالی که بسیاری از چهرههای باسابقه سیاسی از مشارکت و حضور در انتخابات باز ماندند، اعتبار تشخیص شورای نگهبان را به شدت زیر سئوال میبرد. بعید نیست که بعد از انتخابات، اجماعی میان نیروهای سیاسی شکل گیرد تا شیوه مبهم و غیرشفاف شورای نگهبان مورد تجدیدنظر قرار گیرد و با شکلی از نهاد قابل پیشبینی و منصف روبرو شویم.
یکی از کاربران ایکس درباره انصراف زاکانی نوشته خبر بد برای شهر تهران اینكه «عليرضا زاكانى» یک روز زودتر به سركار برمىگردد و این یکی از هزاران شوخی کاربران با این انصراف ها بوده است. حتی آذری جهرمی هم با انتشار ویدیویی، زاکانی را مورد تمسخر قرار داده است. تقریبا برای همه مسجل شده که زاکانی و قاضی زاده منتظر بودند تا به نفع نامزد نهایی انصراف دهند.
در واقع اگر نتیجه انتخابات همانی نشود که جریان ارزشی میخواهد، به اعتبار سیاسی هر چهار نفر ضربه جدی وارد شده است. این چهار نفر بیش از دوازده بار نامزد ریاستجمهوری شدهاند و هرگز توفیقی نداشتند.